در درون کیوسکی بر روی تپهای بلند مشرف بر شطالعرب که به آن موضع D میگفتیم، مشغول نگهبانی و دیدبانی بودم که
صدایی به گوشم رسید. متوجه مفهوم آن نشدم ولی احساس کردم کسی با لحن سؤالی چیزی میپرسد:
«نمیخواهی… »؟!
این صدای خواهر مهین بود که بهعنوان جانشین فرمانده مرکز میخواست همراه
با تعدادی از فرماندهان گردان خواهر با ما فرمانده دستهها نشست روزانه بگذارد.نامش مرضیه بود اما کمتر کسی او را به این نام میشناخت.
مهین، نهمین ستاره از خاندان پرافتخار رضایی، مرضیه رضایی…
او حالا در کنار خواهر نازنینش آذر قرار دارد. آذر رضایی خواهر بزرگش بود
که در مصاف با انبوه پاسداران هار تا دندان مسلح در ۱۹ بهمن ۶۰ در عاشورای مجاهدین
به شهادت رسید. او که اولین تجربه زندانی شدن را در رژیم شاه در ۱۴سالگی از سر
گذرانده بود، با حاکمیت پلید نظام آخوندی بر میهن اسیر به سرعت تبدیل به یک رزمنده
جسور و بیباک شد.
«اما در عاشورای مستمر مجاهدین نقطة اوج، ۱۹بهمن همان سال بود که آزمایشی
صعب و دشوار را روسفیدانه از سر گذراندیم. در آنروز قافلهسالار ما موسی بود و
بسیاری دیگر از مجاهدان که بعضاً از بدنهای خویش پلی برای عبور سردارشان میساختند.در صف استقبال احمد پیشاپیش همه ایستاده است.
احمد رضایی برادر بزرگش بود که در یک نبرد حماسی و نابرابر با مأموران
ساواک شاه در ۱۱بهمن سال ۵۰ در شرایطی که هیچ کورسویی برای مبارزه- چه رسد به
فداکاری و گذشت بیچشمداشت- در آن شرایط تیره و تار وجود نداشت، او در حالیکه از
هر سو در محاصره مأموران تا دندان مسلح قرار گرفته بود، متهورانه به سینه دشمن زد
تا از آن، جرقهای بزرگ با شعلهای بلند برخیزد و آسمان تاریک میهن را نورافشان
کند.
و اما مهدی رضایی، برادر قهرمان دیگرش؛ یک ابراهیم دیگر در آتش که در ۱۹
سالگی توسط شاه تیرباران شد.او در بیدادگاه نظامی پهلوی، در دفاع از خود، رژیم شاه را به
محاکمه کشید و گفت:
«ما کسانی نبودیم که درد مردم را ببینیم و ساکت بشینیم. همچنانکه مولای ما
علی در خطبه شقشقیه میفرماید: اینکه خداوند از کسانی که به ماهیت این روابط به
ماهیت این مسأله آگاهی دارند و از آنان پیمان و عهد گرفته که ساکت ننشینند بر سیری
ظالم و گرسنگی مظلوم.
مجاهد شهید مهین رضایی در عملیات کبیر فروغ جاویدان
او پس از ۳۰خرداد ۶۰ به نهاد حفاظت سازمان مجاهدین منتقل و در سال ۶۱ از
کشور خارج و به منطقه مرزی انتقال یافت. مهین فرمانده یکی از تیپهای پیاده
مکانیزه ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان بود.
♨️و بدین گونه بود که مجاهد صدیق (مرضیه) رضایی از خانواده و خاندان بزرگ رضایی پس از ۴دهه مجاهدت و فداکاری در رکاب راهبران پاکباز عقیدتیاش مسعود و
مریم، بهسوی خواهران و برادران قهرمانش شتافت تا گواهی باشد برای آزادگی و آزاد
منشی نسلهای اخیر ایران. و اکنون در مقاومت سازمانیافته و در نسل کانونهای شورشی در
سراسر ایران نمایندگی میشوند تا هدف بزرگ مردم ایران در سرنگونی دیکتاتوری آخوندی
را محقق کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر